مدیریت زندگی با سبک زندگی فاطمی

سبک زندگی یعنی انتخاب روش و شیوه ی صحیح برای زندگی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

زنگ بزن

18 فروردین 1399 توسط یا ابا صالح

چرا زندگی رو سخت میکنی؟!

دلتنگ کسی شدی؟
زنگ بزن
میخوایی بقیه درکت کنن؟
توضیح بده
سوالی داری؟
بپرس
چیزیی میخوایی
برو دنبالش
از چیزی خوشت میاد؟
حفظش کن
از کسی خوشت نمیاد؟
ترکش کن
عاشق کسی هستی؟
بهش بگو

ما فقط یکبار زندگی میکنیم
سخت نگیر و ساده باش
و زندگی کن…

 نظر دهید »

سیره ی فاطمی؛ درمانی برای فروپاشی نهاد خانواده

30 فروردین 1396 توسط یا ابا صالح

سیره ی فاطمی؛ درمانی برای فروپاشی نهاد خانواده

امروزه غرب تلاش دارد با نابود کردن نهاد مقدس خانواده بر جوامع اسلامی سلطه پیدا کند. از این رو، تلاش می کند با سر دادن شعارهای فمینیستی و با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی خود، جایگاه زن را در خانواده تغییر دهد. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آن بانوی بزرگ تاریخ، الگویی برجسته برای زنان جامعه محسوب می شود. از این رو، زنان جامعه ی اسلامی به عنوان مربی انسانیت بایستی با تأثیرپذیری از بانوی دو عالم، جایگاه واقعی خود را پیدا کنند. هرچند تمامی ابعاد زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پُربار و نورانی است، نقش همسری و مادری آن حضرت در طول زندگی کوتاه و پُرثمرش از درخشانی خاص برخوردار است.

فروپاشی بنیان خانواده در غرب
امروزه غرب دچار فاجعه ای است که «فروریختن بنیان خانواده» خوانده می شود. اولین سؤالی که با شنیدن این جمله به ذهن متبادر می شود این است که ریشه ی فروپاشی نهاد خانواده در دنیای مدرن و فرهنگ موسوم به مدرنیته را چه می توان دانست؟ به نظر می رسد که ریشه ی این فاجعه را باید در «اومانیسم»[1] و یا به عبارت واضح تر «اصالت و خودبنیادی بشر» دانست. اومانیسم به معنای مکتبی که پرچمدار اصالت دادن به نفس امّاره، در مقابل اصالت دادن به بندگی خداست.

با دقت در این مطلب که اومانیسم، بشر را به جای خدا، ملاک همه ی بدی ها و خوبی ها می داند، به این نتیجه ی بدیهی خواهیم رسید که «بد» آن چیزی است که بشر نخواهد و «خوب» آن چیزی است که بشر بخواهد.

اکنون باید پرسید آیا با وجود سیطره ی چنین فرهنگی، حفظ خانواده در غرب ممکن خواهد بود؟ و به عبارت دیگر، آیا می توان از یک سو به «اصالت نفسانیات» معتقد بود و از سوی دیگر «حفظ نهاد خانواده» را انتظار کشید؟! آن هم خانواده ای که شرط بقایش عدم حاکمیت نفسانیات است، زیرا که در حاکمیت نفسانیات هیچ جمعی به عنوان جمعِ همدل باقی نمی ماند؛ یا همه پراکنده اند و یا همه مقهور قدرت یک فرد قرار می گیرند که هیچ کدام از این دو نوع جمع، جمع خانواده نیست.

در یک تحلیل صحیح، هرگز نمی توان خانواده را مجموعه ای مرکب از اجزای پراکنده که در کنار هم گرد آمده باشند دانست، بلکه خانواده جمع یگانه ای است برای زندگی و پایداری در زیر پرتو مودت و رحمت حق. مسلماً با پذیرش تمدن غربی و «اومانیسم»، که ناخودآگاه در روح و روان افرادِ غیرموحد جریان می یابد، خانواده ای باقی نمی ماند.

 

فمینیسم و تهدید بنیاد خانواده
با توجه به شرایطی که در این دوران پیش آمده، زنان علاوه بر کار در خانه، امکان انجام کارهایی افزون تر از همسرداری و تربیت فرزند را نیز دارند. لذا موضوع حضور زنان در صحنه ی فعالیت های اجتماعی جدی است. البته فعالیت هایی که با شخصیت زن هماهنگی و سازگاری داشته باشد و اساساً با همین نگاه به زن است که معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (رحمت الله علیه) در وصیت نامه ی سیاسی- الهی خود می فرمایند:

«ما مفتخریم که بانوان و زنانِ پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند… این قیدها را [یعنی: سخت گیری های منجر به عدم حضور زنان در صحنه ها] دشمنان برای منافع خود، به دست نادانان و بعضی از آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده اند.»[2]

پس با نگاه دینی هرگز نمی توان از حضور زنان در صحنه های اجتماعی جلوگیری کرد، بلکه برعکس، این وظیفه ی آحاد جامعه است که بستر مناسب و طبیعی چنین حضوری را فراهم کنند که اگر این حضور در مسیر طبیعی خود جاری شود، نه تنها وظایف همسری و مادرانه ی زنان در خانه تحت تأثیرات منفی آن حضورها قرار نمی گیرد، بلکه جامعه از توانایی بالقوه ی بانوان در حوزه های دیگر نیز برخوردار خواهد شد و زنان نیز دیگر احساس نخواهند کرد که جنس دوم هستند و در اجتماع از درجه ی پایین تری نسبت به مردان برخوردارند و یا احیاناً حقوق انسانی آنان ضایع شده است که اگر چنین احساسی در آنان ایجاد شود، خسارت های زیانباری دامن گیر خودشان و خانواده و فرزندانشان خواهد شد.

اما در این میان، جنبشی برخاسته از مبانی اومانیستی به نام «فمینیسم»[3] با طرح شعارهای فریبنده ای همچون آزادی زنان و حضور آن ها در فعالیت های اجتماعی، مسیری را برای آنان تعیین می کند که با ایجاد احساس استقلال کاذب برای زنان در مقابل مردان، عملاً به ویرانی بنیاد خانواده می انجامد.

یکی از لوازم طبیعی نگاه فمینیستی، پست انگاری پدیده ی زایش برای زن و تربیت فرزند است. با این نگاه تمام آنچه در طول تاریخ بر زنان گذشته است، ظلمی است که از سوی مردان به عنوان جنس خشن و سلطه گر بر زنان به عنوان جنس ضعیف و مظلوم رفته است و اینکه زنان در خانه مانده و همسرداری و مادری کرده اند، نه مسیری طبیعی، بلکه از روی اجبار و اضطرار بوده است! که در پاسخ به این قضاوت باید گفت: نگاه این چنین نسبت به گذشته ی زنان، آن هم توسط کسانی که داعیه ی دفاع از حقوق زن دارند، خود ظلم مضاعفی است نسبت به زن!

 

نتیجه ی نگاه اومانیستی و فمینیستی به زن و خانواده
با توجه به آنچه گذشت، آیا اگر نگران از دست رفتن همه چیز باشیم، نگرانی بجایی نیست؟ آیا دیگر می توانیم انتظار داشته باشیم نمونه ی انسان های بزرگی را ببینیم که به اعتراف خودشان، هرچه داشته اند از دامان پاک و تربیت صحیح مادران، کسب کرده اند؟ اگر مادر به عنوان عاملی برای انسِ فرزندان در زندگی نقش فعال نداشته باشد، چه کسی به کودک راه نشان دهد و جهت دهی کند؟ آیا غیر از این است که هرجا جوانان، جوانانی تربیت پذیر نیستند، ریشه ی آن را باید در ضعف نقش مادران آن ها جُست؟ خانم کارمندی که ایفای نقش مادری را در خرید انواع اسباب بازی های گران قیمت جست وجو می کند، عملاً مادری خود را به فرزندانش هدیه نداده، بلکه بخشی از حقوق خود را به آن ها هدیه داده است!

با شرایطی که امروزه پیش آمده و عموماً پدر و مادر در محل کار هستند و معلم هم از نقش پرورشی خود تهی شده و تنها به آموزش مطالب کتب درسی اکتفا می کند، چه کسی باید با جوان اُنس بگیرد؟ این گونه کودکان و جوانان خودشان می مانند و خودشان؛ مثل یک علف خودرو بی کس و بی یاور و عاصی و سرکش! آری! جامعه ی امروز ما به چنین ورطه ای فروافتاده و راه نجات آن هم چیزی جز تجدیدنظر کلی نسبت به نقش زنان نیست.

 

نگاه صحیح به نقش مادری
توان جسمی برتر مرد اقتضا می کند که حضور در بازار کار و کسب مادیات برای خرج خانه با او باشد و از سوی دیگر، لطافت روحی زن اقتضا می کند که تربیت نسل انسانی به او سپرده شود.

با این وجود، کشاندن زن (که از قدرت جسمی کمتر و توان تربیتی بالاتر برخوردار است) به بازار کار و فعالیت های بدنی و دور ساختن او از محیط تربیتی، نه فقط به صلاح زن نیست، بلکه نظام جامعه را از رشد و تعالی بازمی دارد.

دیدگاه اسلام درباره ی مقام مادر و کارکردهای ویژه ی آن
یکی از نقش های ارزشمند زنان، مادر بودن است که در تمام فرهنگ های متمدن و غیرمتمدن از احترامی نسبی برخوردار بوده است. در اسلام نیز این نقش بسیار پُررنگ و اصیل دانسته شده است.

در قرآن کریم احترام و احسان به والدین [حتی اگر کافر باشند] در ردیف اطاعت از خدا و توحید عبادت قرار گرفته است و در برخی از آیات قرآن، سپاس و شکر والدین را در ردیف شکر نعمت های الهی قرار داده است. آنجا که می فرماید:

وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَی وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ[4]

در احادیث متواتری شأن مادر را در مقایسه با حق پدر به مراتب بیشتر و برتر و اطاعت از او و احسان به او را موجب ثواب فراوان تر بیان کرده است و در حدیثی دیگر آمده است که بهشت زیر پای مادران است: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات»[5]

 

زن در جایگاه مادری
نقش های عمده و زندگی ساز زن در باب کارکرد مادری را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

الف) حفظ و بقای نسل انسان
نقش زن در ادامه ی نسل بشر و حفظ آن از نابودی در حدی است که اگر فقط همین یک نقش را برای زن در نظر بگیریم، تأثیر او را در طبیعت به عنوان مهم ترین رکن وجود بشریت خواهیم دانست.

ب) حضانت و نگهبانی از کودکان
نگهداری کودک از آغاز تولد تا اتمام شیرخوارگی و پس از آن، یکی از مهم ترین عوامل بقای اطفال است که این نقش حساس، پیوسته و در طول تاریخ بر دوش زنان بوده است.

ج) فراهم کردن محیط عاطفی در خانه
زن پیام آور مهرورزی و گذشت و سازگاری است و اگر زن در جامعه نباشد، خشونت و بی مهری محیط را آکنده و زندگی را دشوار و غیرقابل تحمل خواهد ساخت. همین خصوصیت زن است که با تلطیف غرایز پرتلاطم و مهاجم مرد، ترکیبی مطلوب به دست می دهد و محیط را برای خود و شوهر و فرزندان مساعد می سازد.

د) انتقال فرهنگ به نسل بعد
بخش عمده ای از فرهنگ جامعه به طور طبیعی به وسیله ی مادر به فرزندان منتقل می شود و این کار یکی از نقش های مهم اجتماعی زنان است. لذا اگر زن تربیت یافته ی فرهنگ عالی اسلام باشد، به راحتی پیرایشی میان آداب و عرف جاهلی و غلط و صحیح و درست آن به عمل می آورد و مانع نفوذ هر چیز غلطی در اندیشه و مغز کودک خود می شود.

هـ) تربیت کودک و پرورش عواطف
بسیاری از عواطف انسانی نیاز به پرورش و رشد و بلوغ و آرایش و پیرایش دارند. بخشی از این پرورش با اراده و دست بشر در دوران تکامل روحی خود در طول زندگی باید انجام شود. اما بخش عمده و نخستین آن باید در کودکی و در دامان مادر پرورش یابد، وگرنه در بزرگی آثار شوم و مخرب خامی و ناپروردگی آن ظاهر خواهد شد و افرادی بیمار به جامعه سرازیر خواهند گردید.

دامان مادر نخستین مدرسه ی کودک است که در این مدرسه، نخستین خشت بنای فکری و روحی کودک را می گذارند و بعدها نیز تربیت مادر همیشه بر پرورش محیط های مدرسه و جامعه یا آموزش و پرورش های معلم و استاد تا حدود زیادی اشراف و غلبه دارد و می تواند آن ها را کم اثر یا تقویت نماید.

 

راه برون رفت از بحران کنونی در نقش مادری
نظام سرمایه داری برای استفاده از کارِ زنان، آنان را تشویق به خارج شدن از نظام خانوادگی می کند و جنبش فمینیسم هم علاوه بر تحریک شدن توسط نظام سرمایه داری به دلایل دیگری همچون خودبنیادی بشر یا اومانیسم، هسته ی خانواده را نشانه رفته و درصدد وارد کردن خسارت به کانون خانواده است. راه حل برون رفت از این خطرِ بزرگ، احیای کرامت حقیقی زنان است که خالق آنان به آنان و مردان گوشزد کرده است. در همین راستا، برجسته کردن الگوهای حقیقی و توجه به نقش آنان می تواند عامل مؤثری به شمار آید. با نظر به این نکته، به سیره ی زندگانی تنها معصومی که نقش مادری داشته است رو می آوریم و گوشه ای از نقش مادرانه ی او را به تماشا می نشینیم:

 

نقش های مادرانه و تربیتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
الف) استفاده از بازی و جلوه های هنری
از جمله مواردی که در شیوه ی تربیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) جایگاه خاصی داشت، تحرک و بازی کودکان بود. این فعالیت و تکاپو به قدری برای سلامتی و رشد مناسب کودک ضروری است که حتی برای تشویق آن ها به تحرک و بازی، بزرگ ترها نیز باید تن به بازی و جست وخیز بدهند.

استفاده از جلوه های هنری همچون شعر، برای پرورش کودکان، فرازی دیگر از عشق، علاقه و احترام نسبت به فرزندان است.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با توجه به این دو عامل مهم، هم به بازی با کودکان می پرداخت و هم در کنار این پرورش جسمی فرزندان، برای پرورش جنبه ی روحی آنان نیز از زیبایی و گیرایی هنر شعر استفاده می کرد. به عنوان نمونه، ایشان در هنگام بازی با فرزندان، این اشعار را برای آن ها زمزمه می کردند:

اَشْبِه اَباکَ یا حَسَنْ. .. وَاخْلَعْ عَنِ الْحَقّ اَلرَسن. .. وَ اعْبُدْ اِلهَاً ذا المَنَنْ. .. وَ لا توال ذا الْاحَنْ[6]

«حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان از گردن حق بردار، خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد کینه توز دوستی نکن.»

همچنین به دیگر دلبند خویش می فرمود:

اَنتَ شَبِیهاً بِاَبِی. .. لَستَ شَبِیهاً بِعَلِی[7]

«حسین جان! تو به پدرم رسول خدا شباهت داری، نه به پدرت علی (علیه السلام)»

ب) توجه به حضور و غیاب فرزندان
بی توجهی به نظارت بر فرزندان به ویژه در رفت وآمدهای اجتماعی آن ها، نتایج زیانباری به دنبال دارد. با توجه به خطرها و تهدیداتی که هر لحظه سعادت یک جوان را در معرض نابودی قرار می دهد، لازم است رفتار آن ها به ویژه در هنگام ورود به خانه و خروج از آن به دقت بررسی شود. اعتیاد، فساد، انحرافات فکری و بسیاری از خطرات دیگر از همین بی توجهی پدر و مادر آغاز می شود.

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با فداکاری و محبت خاصی که نسبت به فرزندانش نشان می داد، مراقب تمام حرکات و سکنات آن ها بود و به دقت آن ها را زیر نظر داشت. نقل شده است که روزی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) عازم خانه ی دخترش فاطمه شد. چون به خانه رسید، دید فاطمه مضطرب پشت در ایستاده است. آن حضرت فرمود چرا اینجا ایستاده ای؟ فاطمه (سلام الله علیها) با آهنگی مضطرب عرض کرد: فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون هیچ خبری از آن ها ندارم. پیامبر به دنبال آن ها روانه شد. چون به نزدیک غار جبل رسید، آن ها را دید که در کمال سلامت مشغول بازی اند. آن ها را به دوش گرفت و به سوی مادرشان روانه شد. این واقعه خود نمونه ای گویا از توجه و اهمیت دادن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به حضور فرزندان خردسالش است.

ج) توجه به جنبه های عبادی در تربیت فرزندان
شب قدر برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یک شب عادی جلوه نمی کرد، بلکه آن را شبی فوق العاده و بی نظیر می دانست. لذا نه تنها خویش را برای آن شب آماده می کرد، بلکه فرزندان خود را نیز مجهز می ساخت و در آن شب، نمی گذاشت که بخواب اند. به همین منظور، فرزندان را با طعام مختصر، برای بیدار ماندن در آن شب رحمت، آماده می نمود.

آری! بانوی اسلام نسبت به فرزندان خود احساس مسئولیت می کرد، آن ها را از خود جدا نمی دانست و نمی توانست بی تفاوت از کنار جریانات بگذرد. این درسی بزرگ از آن بانوی یگانه به تمامی بانوان مسلمان و به همه ی شیعیان اهل بیت است که امر تربیت فرزندان خود را مهم بشمارند و آنان را با تعالیم الهی بارآورند و حتی مستحبات را به آن ها بیاموزند و بالاخره عزیزان خود را با معنویت پرورش داده و آشنا سازند.

د) تشویق فرزندان به فراگیری علم
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از همان آغاز کودکی فرزندانش، غیر از اینکه عبادت خدای تعالی را در روح و روان آن ها تثبیت کرد، به آن ها علم آموخت و آن ها را برای کسب معارف تشویق و برای فراگیری علم، آماده می کرد. به عنوان مثال، به فرزندش امام حسن (علیه السلام) که هفت ساله بود می فرمودند:

«به مسجد برو، آنچه را از پیامبر اکرم شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن.»[8]

 

منابع:

(1) فلسفه ی زن بودن، سید محمد خامنه ای، تهران، نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ دوم، 1387.

(2) زن آن گونه که باید باشد، اصغر طاهرزاده، اصفهان، نشر لُب المیزان، چاپ اول، 1387.

(3) سیره و سخن فاطمه (سلام الله علیها)، علی کریمی جهرمی، قم، نشر راسخون، چاپ اول، 1380.

(4) نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، محمد محمدی اشتهاردی، قم، مؤسسه ی تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)، چاپ اول.

 

پی نوشت

[1] Humanism

[2] وصیت نامه ی سیاسی الهی امام خمینی (ره)، ص 4.

[3] Feminism

[4] سوره ی لقمان، آیه ی 14.

[5] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 15، ص 181.

[6] بحار الانوار، ج 43، ص 286.

[7] کشف الغمه، ص 49 و ینابیع الموده، ص 93.

[8] نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، ص 64.

 نظر دهید »

حماسه‌ سیاسی برترین زن عالم

30 فروردین 1396 توسط یا ابا صالح

حماسه‌ سیاسی برترین زن عالم

 
حیات هجده‌ساله‌ی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، از ولادت پررمزوراز و الهی ایشان تا شهادت و دفن حماسی حضرتش، مملو از پیام‌هایی ماندگار برای بشریت است؛ به طوری که به فرموده‌ی امام صادق (علیه السلام)، معرفت و شناخت نسبت به فاطمه‌ی اطهر (سلام الله علیها)، معادل با درک شب قدر خواهد بود و از سوی دیگر، به این خاطر حضرتش را «فاطمه» نامیده‌اند که مردم از معرفت آن بزرگوار بریده شده‌اند.[1]
در مورد نقش‌آفرینی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در عرصه‌ی خانواده، روایات بسیاری در دست است که مبیّن ایثار و ازخودگذشتگی توأم با مهر و عطوفت ایشان نسبت به تمامی اعضای خانواده به اقتضای جایگاه آن‌هاست. ایشان در ارتباط با همسر، فرزندان، پدر و حتی خدمتکاران خویش با تدبیر و ذکاوت عمل می‌کردند.
به گواه تاریخ، زهرای اطهر (سلام الله علیها) را «امّ أبیها» می‌خوانده‌اند، زیرا عطوفت و توجه ایشان نسبت به پدر، همانند محبتی بوده است که یک مادر نثار طفل خویش می‌کند. حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها)، بر اساس روایتی از امام باقر (علیه السلام)، عنصر اصلی «شجره‌ی طیبه» خوانده شده است[2] و ایشان این نقش حساس و مسئولیت عظیم خود را در قبال پدر و دین اسلام با موفقیت کامل به انجام رسانیده است. شاهد این امر، علاوه بر سیره‌ی آن حضرت (سلام الله علیها)، روایاتی از شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که در تأیید اعمال و رفتارهای ایشان بیان شده است.
همچنین حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ارتباطی توأم با مودّت و رحمت با همسر مکرّم خویش داشتند. در روایات متعددی آمده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به احترام همسر خود، علی ابن ابی‌طالب (علیه السلام)، هیچ درخواستی از ایشان مطرح نمی‌کردند تا وقتی که خود حضرت علی (علیه السلام) از مایحتاج ایشان سؤالی می‌کردند. همچنین زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در تمامی مراحل سخت و دشوار زندگی مشترکشان، پابه‌پای امیرالمؤمنین (علیه السلام) تلاش و استقامت نشان می‌دادند و اسطوره‌ای از یک بانوی نمونه در امر مادری و همسری از خود بر جای نهادند.
ایشان در تمام مبارزات همسر خود، اعم از مبارزات سیاسی و جنگ‌های نظامی، مایه‌ی امید و دلگرمی ایشان بودند. در غیاب شوهر، خانه و فرزندان را به خوبی اداره می‌کردند و در هنگام بازگشت ایشان از جنگ، به استقبالشان می‌شتافتند و با روی گشاده و لبخند حاکی از رضایت و افتخار به وی می‌نگریستند. لباس و شمشیر خون‌آلود همسر را می‌شستند و از حوادث میدان جنگ می‌پرسیدند و بدین وسیله، نقش خود را در جهاد سرنوشت‌ساز اسلام و در تقویت روانی همسر مجاهدشان ایفا می‌کردند. حمایت و پشتیبانی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) از همسر به اندازه‌ای مهم و مؤثر بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام)، مادامی که ایشان در قید حیات بود، تن به بیعت ندادند.
حضور اجتماعی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) نیز حضوری فعال و آگاهانه است. یکی از نقش‌آفرینی‌های درخشان ایشان، بالا بردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه‌ی مردم و رفع مشکلات و شبهات آنان بود. ایشان با بهره‌مندی از احاطه‌ی علمی و قوت فکری، به تبلیغ دین و تعلیم و تربیت جامعه، به ویژه زنان اقدام می‌نمودند و مبارزه با بدعت‌ها، جهل و کج‌روی‌ها را هیچ گاه از نظر دور نمی‌داشتند.
اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) صرفاً زنی خانه‌دار و به دور از سیاست و اجتماع بود، از آن همه صدمه و ضربه و آتش و مصیبت هم خبری نبود. نااهلان از فاطمه وحشت داشتند، زیرا خانه‌ی او مرکز مشاوره‌ی رجال سیاسی و محل تصمیم‌گیری‌های مهم و سرنوشت‌ساز بود و خود ایشان بارزترین مرجع رسیدگی به امور در دوران بحران سیاسی پس از رحلت پدر بودند. در تنگناهای سیاسی به ایشان مراجعه می‌شد. حتی حضرت علی (علیه السلام) نیز با وی مشورت می‌کردند.
هنوز مدتی از رحلت جان‌گداز رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نگذشته بود که اولین حرکت سیاسی برای مبارزه، با یادگار و ادامه‌دهنده‌ی راه پیامبر آغاز شد. در این راستا، فدک، که حق مسلم دختر پیامبر بود و ایشان بعد از نزول آیه‌ی 16 سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء [و آت ذا القربی حقّه] آن را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده بودند، توسط دستگاه حکومت به بهانه‌های واهی، باز ستانده شد و کارگزاران حضرت از آن ملک بیرون شدند.
مسلمانان بر این حق‌کشی سکوت کردند. امیرالمؤمنین هم خانه‌نشین شده بودند و در این اوضاع حساس، تنها فریاد فاطمه می‌توانست پرده از چهره‌های نفاق و نیرنگ کنار بزند و جامعه را به بیداری و آگاهی و قیام دعوت نماید. لذا زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در احقاق این حق با شمشیر زبان و بیان، خطبه‌ی فدکیه را، که در اوج فصاحت و بلاغت و با استدلال و محاجه و منطق است، ایراد فرمودند. این خطبه اهمیت بسیار دارد؛ به گونه‌ای که اهل بیت (علیهم السلام)، فرزندان خود را به حفظ آن وادار می‌نمودند. برخی از محققان بیش از 60 منبع برای آن معرفی کرده‌اند و در کتب اهل سنت نیز آمده است.
زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در عرصه‌ی سیاست و در دفاع از اصلح تا پای جان، معلم بانوی عاشورا، حضرت زینب (سلام الله علیها) بودند. حماسه‌آفرینی زینب کبری (سلام الله علیها) در قیام عاشورا، حاصل رشد و تربیت آن حضرت در دامان مادری چون زهرای اطهر (سلام الله علیها) بوده است که در دفاع از ولایت و جایگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقام اصلح مؤمنین و منتخب خداوند برای حکومت، از هیچ اقدامی اعم از خطابه و وعظ و اعلام برائت از خلیفه‌ی وقت و در نهایت، اعطای جان شریف خویش، دریغ نکردند.
با توجه به سیره‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، مهم‌ترین رکن حیات ایشان را می‌توان حماسه‌آفرینی‌های حضرتش در عرصه‌ی سیاست و دفاع از اسلام دانست. این دفاع را فاطمه (سلام الله علیها) در دو شکل متفاوت انجام می‌دادند؛ مستقیم یا آشکار و غیرمستقیم یا پنهان.
در شکل پنهان، زهرای مرضیه (سلام الله علیها)، در جایگاه دختری فداکار و صبور و همسری همدل و همراه، به ایفای وظایف سیاسی‌ـ‌اجتماعی خویش می‌پرداختند. ایشان تا قبل از ازدواج و در خانه‌ی پدر، مرحله‌ به‌ مرحله در پیشبرد اهداف اسلام، هم‌سنگر پدر بودند. وی که از همان طفولیت و شیرخوارگی با مشکلات بسیار رنج‌آوری در رابطه با مقام نبوت و رسالت پدر روبه‌رو بود، خم به ابرو نمی‌آورد و در تمامی سال‌های غم، یاور پدر بود و همواره با شور و شعور، برای برافکندن بنیان شرک و الحاد و بساط ظلم و استکبار پابرجا باقی ماند.
این گونه رفتار، پیامی بس گران‌قدر را برای تمامی زنان مسلمان در همه‌ی اعصار دارد و آن اینکه نقش زن در عرصه‌ی سیاست و دفاع از اصلح را می‌توان مهم‌ترین بخش نرم‌افزاری این عرصه دانست. هر زنی حتی اگر زره نپوشد و کلاه‌خود بر سر نگذارد و در میدان جنگ و جهاد حاضر نشود، در خانه‌ی خویش و نسبت به پدر، همسر و فرزندان خود می‌تواند به اندازه‌ای امیدبخش و آگاهی‌دهنده باشد که به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان پنهان، اما زیربنایی عرصه‌ی سیاست عمل نماید. پیام ارزشمند سیره‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این باره، همراهی، همدلی و هم‌دردی ایشان در رنج‌ها و سختی‌های پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مقام رسالتشان و سپس دفاع از ولایت برحق حضرت علی (علیه السلام) بود.
نقش پنهان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در عرصه‌ی سیاست، منافاتی با حضور آشکار یا مستقیم ایشان در این عرصه ندارد؛ به طوری که در حماسه‌آفرینی حضرتش در دفاع از امیرالمؤمنین (علیه السلام) چنین نقشی به وفور دیده می‌شود. خطابه‌های آتشین ایشان در دفاع از ولایت، که با احتجاج و دلیل همراه است، از این نمونه‌اند.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دو دلیل در دفاع خود از اصلح زمانه برای تصدی مقام ولایت و حکومت بر مسلمین استناد می‌کنند. ایشان در خطبه‌ای که در بستر بیماری در میان زنان مهاجر و انصار ایراد کردند، بر صلاحیت‌های شخصی و اجتماعی امیرالمؤمنین (علیه السلام) تأکید کردند و ایشان را شخصیتی آشنا به امور دنیا و دین معرفی نمودند و از جمع حاضر پرسیدند: «چه ایرادی بر ابوالحسن گرفتند؟ آری صلابت شمشیرش، نهراسیدن از مرگ، سختی در کارزار، برندگی در کار، خشم گرفتن و جدی بودن درباره‌ی ذات پروردگار، این‌هاست آنچه بر او خرده گرفتند.» و نیز در تأکید بر اصلح بودن علی (علیه السلام) فرمودند:
«وای بر ایشان، آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد، یا کسی که راه نمی‌نماید، مگر آنکه خود هدایت شود؟»
دومین دلیل در دفاع از ولایت را صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) در خطبه‌ای بیان نمود که بعد از جریان سقیفه و هجوم عده‌ای به سوی خانه‌ی حضرت برای گرفتن بیعت با امیرالمؤمنین (علیه السلام) در پشت درب خانه، در آن موقعیت دشوار، ایراد فرمود. ایشان واقعه‌ی روز غدیر خم را یادآور شدند و بر انتساب الهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر ولایت و ابلاغ آن توسط رسول خدا (صلی الله علیه) اشاره فرمودند.
همچنین فاطمه‌ی اطهر (سلام الله علیها) عواقب و گرفتاری‌های ناشی از کنار گذاشتن اصلح و روی آوردن به غیر آن را، در خطبه‌ی خویش در بستر بیماری گوشزد می‌کنند و می‌فرمایند:
«سوگند به جانم! کردارشان به بار نشسته، اندکی مهلت تا نتیجه دهد و بزاید، آن گاه به جای شیر، خون تازه و سمّ مهلک بدوشند و قدح را لبریز کنند و در آنجاست که باطل‌گرایان زیان می‌بینند و آیندگان از نتیجه‌ی [شوم و ناپسند] کار گذشتگان آگاه می‌گردند. پس به دست شستن از جانتان آماده شوید و دل برای وقوع فتنه مطمئن دارید.»
این سخنان حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) علاوه بر اینکه آگاهی و شعور سیاسی و اجتماعی ایشان را عیان می‌سازد، بیان‌کننده‌ی نتایج انتخاب اشتباه در عرصه‌ی سیاست در تمامی اعصار است. اگر ملتی که به انتخاب خود می‌توانند سیاست‌مدارانی را بر رأس امور در جامعه بنشانند، از بصیرت و آگاهی کافی برخوردار نباشند و اصلح را انتخاب نکنند، نتایج و گرفتاری‌های حاصل از انتخاب اشتباه و جاهلانه‌ی آنان، بیش و پیش از همه، دامن‌گیر خود آن ملت می‌شود.
همچنین سیره‌ی درخشان و حماسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خوبی نمایان ساخت که هیچ فردی، اعم از آن که زنی خانه‌دار یا مادری پرمشغله باشد یا یک مسئول کلان حکومتی، از تلاش و مشارکت و نقش‌آفرینی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ناتوان و یا حتی معاف نیست.
مقام معظم رهبری (مد ظله) سال 92 را برای ملت ایران، سال « حماسه‌ی سیاسی و اقتصادی » نامیدند. حماسه‌آفرینی در شرایطی معنا می‌یابد و محقق می‌شود که جامعه در شرایط خاص و توأم با سختی‌هایی باشد. در این حالت، هر آن کس که خود را از جهات مختلف، به ویژه از نظر فکری و بینش و آگاهی، ساخته و قوی کرده باشد، می‌تواند مؤثر و نقش‌آفرین باشد.
از سیره‌ی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) در فهم بهتر این شعار و عملیاتی کردن آن، می‌توان به خوبی بهره گرفت؛ مانند استقامت و مقاومت در برابر نااهلان، افزایش شعور و شور سیاسی و اجتماعی در میان آحاد ملت توسط نخبگان و آگاهان به امور، استفاده از ابزار یا حربه‌های متفاوتی اعم از خطابه، قهر، تهدید، جنگ و… در پیشبرد اهداف سیاسی جامعه‌ی اسلامی، همکاری و همدلی و مشارکت تمامی ملت ‌ـ‌ هر فردی به اقتضای جایگاه و موقعیتی که در جامعه دارد‌ ـ‌ و استخراج و عملیاتی و اجرایی نمودن پیام‌های خاندان نبوت پیرامون مسائل خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه‌ی اسلامی.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. محمد باقر مجلسی‏، بحار الأنوار، چاپ دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج 43، حدیث 58.
[2]. حبیب‌الله هاشمى خویى، منهاج البراعه فی شرح نهج‌البلاغه، تهران‏، مکتبه الإسلامیه، 1400ق‏، چاپ چهارم، ج 5، ص 354.
منبع :  برهان

 نظر دهید »

سبک زندگی در چارچوب رفتاری برترین زن جهان

30 فروردین 1396 توسط یا ابا صالح

سبک زندگی در چارچوب رفتاری برترین زن جهان


این ادعا که انتخاب‌های هر فردی ریشه در اندیشه و طرز تفکر او دارد نیاز به استدلال ندارد، اما این ادعا که اندیشه و انتخاب افراد هم تابع نوع رفتارهای روزمره‌ی آن‌هاست، در نگاه اول عجیب می‌نماید. اما واقع این است که حتی طرز خوردن و خوابیدن و راه‌ رفتن انسان‌ها هم بر اندیشه‌های آن‌ها اثر بسیاری می‌گذارد. به عبارت دیگر، می‌توان ادعا کرد که اگرچه رفتارهای انسان‌ها می‌تواند برآمده از اندیشه‌های آنان باشد، اما در عین حال، می‌تواند اندیشه‌ی افراد را هم ‌بسازد.

البته در نگرش اسلامی، این امری شناخته‌شده است؛ تأثیر و تأثر هر یک از ایمان و عمل صالح نسبت به هم از مسلمات نگاه اسلامی است. همان‌طور که ایمان و عقیده‌ی صحیح باعث سر زدن عمل صالح از فرد مسلمان می‌شود، مداومت بر اعمال صالحه نیز باعث تقویت ایمان فرد می‌گردد. به‌عنوان نمونه، کسی که حقیقت وجودی خود را به‌درستی می‌شناسد و از نیازمندی و فقر ذاتی خود به‌خوبی آگاه است و در یک کلام «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ» (1) را با تمام وجود درک کرده است، به‌عنوان بنده‌ی خدا راه تواضع را در پیش می‌گیرد و تمامی حرکات و سکناتش متواضعانه خواهد بود. و این یعنی اندیشه بر رفتار اثر می‌گذارد. از آن طرف هم با تکرار رفتار متواضعانه، به‌تدریج حقیقت تواضع و بندگی بیشتر در او رسوخ می‌کند.

آنچه گفتیم مصداق روشن و ساده‌ای است از تأثیر و تأثر متقابل بین اندیشه و رفتار فرد. به عبارت دیگر، هر انسانی تفکری دارد که از تفکر او رفتار و از رفتار او تفکر دائماً تولید و بازتولید می‌شود. دنیای غرب با توجه به این اصل اسلامی، بر روی این مسئله کار کرد و متوجه شد که برای تأثیرگذاری می‌تواند از همین نوعِ ساده‌ی رفتار روزمره استفاده کند تا عقاید و افکار و ایدئولوژی و نهایتاً طریقه‌ی زندگی و عمل مردم را تحت کنترل خود درآورد. لذا می‌بینیم که «هالیوود» به‌عنوان یکی از بازوهای کارآمد نظام سلطه، بدون اینکه نیازی ببیند که ایدئولوژی خود را به‌طور مستقیم القاء کند، با القای رفتارها و سبک زندگی خاص غربی، اندک اندک بر روی فکر جوامع نیز تأثیر گذاشته و افکار را برای پذیرش ایدئولوژی آمریکایی آماده می‌کند.

 

خلطی در مفهوم سبک زندگی

متأسفانه عموم نویسندگانی که در باب سبک زندگی دست به قلم شده‌اند، در تلقی خود از مفهوم «سبک زندگی» دچار مغالطه می‌شوند و این مفهوم را با چند مفهوم نزدیک به آن، از قبیل فرهنگ، اخلاق، روش و مهارت‌های زندگی هم‌معنی فرض کرده و یکسان به‌کار می‌برند!

توضیح اینکه حجم بالایی از دستورات دینی و مطالب معارف اسلامی توصیه‌هایی است برای بهتر زندگی ‌کردن. به‌عنوان مثال، به این دستورات دقت کنید:

دروغ نگویید! غیبت نکنید! تهمت نزنید! تجسس نکنید! مسخره نکنید! و… این دستورات و سایر دستوراتی که از این قبیل هستند جنبه‌ی اخلاقی دارند. یا اینکه:

با چه کسانی دوستی کنیم؟ چگونه با همسایه تعامل کنیم؟ چگونه برای عبادت و کار و تفریح برنامه‌ریزی کنیم؟ و موارد مشابه با این دستورات، در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی مطرح است. اما این‌ها هیچ‌کدام سبک زندگی به معنی دقیق و کامل نیست!

متأسفانه نمونه‌های بسیار زیادی از این خلط معنایی را در مقالات منتشرشده در فضای مجازی شاهدیم. بسیاری از مقالات با موضوع سبک زندگی از منظر آیات و روایات منتشر شده که وقتی مطالعه می‌کنیم همین دروغ نگفتن و غیبت نکردن و… در آن‌ها به‌عنوان سبک زندگی مطرح شده است. آیا به‌واقع منظور مقام معظم رهبری از طرح مسئله‌ی «سبک زندگی» همین بود؟! این مطالب در طول تاریخ اسلام همیشه ذیل عنوان «اخلاق اسلامی» مطرح بوده است. آیا مقام معظم رهبری همان مطلب را تنها با انتخاب یک عنوان جدیدتر (سبک زندگی) تکرار کرده‌اند؟!

جالب اینکه حتی بعضی از مقالاتی که قبل از صحبت مقام معظم رهبری مثلاً یک بار با عنوان «اخلاق در قرآن» منتشر شده بود، مجدداً و بعد از فرمایشات رهبری، با تغییر ساده‌ای در عنوان، با نام «سبک زندگی قرآنی» بازنشر شده است! اگر این‌ها همه‌ی مراد از اصطلاح «سبک زندگی» نیست، پس برای پیدا کردن فهم صحیح از «سبک زندگی» باید ادبیاتمان را توسعه بدهیم، نه اینکه بگوییم این کلمه همانی است که قبلاً هم داشتیم و فقط عبارتش را امروزی و شیک‌تر کرده‌ایم!

به گمان ما، سبک زندگی مجموعه‌ای است برگرفته از رفتارهای برخاسته از انتخاب. پس بنا به این تعبیر، «سبک زندگی دو ویژگی اصلی دارد: یکی داشتن الگو و سبک و دوم اینکه در این کنش‌ها نوعی ترجیح وجود دارد. در توضیح این ویژگی‌ها می‌توان گفت که برخی از رفتارهای انسان بر حسب اجبار یا عادت انجام می‌شود، اما بخشی دیگر از رفتارها از سر انتخاب و ترجیح است. این انتخاب‌ها به باور‌ها و سلیقه‌های افراد بر‌می‌گردد و در نتیجه، با هم تناسب و ربط دارد. یا حداقل هر دسته از رفتار‌های ناشی از ترجیحات در حوزه‌ی خود با هم تناسب دارد و از این مناسبات می‌شود الگو یا الگو‌هایی استخراج کرد. این مناسبات یا الگومندی همان سبک زندگی است.»(2)

 

معناداری سبک زندگی دینی

اکنون وقت پاسخ به این سؤال است که براساس معنایی که ما از سبک زندگی ارائه کردیم، آیا ترکیب «‌سبک زندگی دینی» ترکیبی درست و معنادار است یا نه؟ پاسخ مثبت است. با توجه به تعریف فوق، «سبک زندگی دینی» سبکی است که الگوهای مطرح در آن از ترجیحات دینی یا مبتنی بر مبانی دینی پدید آمده است.

 

چرا سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها)؟

برای شناخت صحیح «سبک زندگی دینی» بهترین و مطمئن‌ترین راه، استفاده از سبک زندگی پیشوایانی است که سبک زندگی آنان نمونه‌ی عینی سبک زندگی دینی است و خداوند آنان را به‌عنوان اسوه و الگو معرفی کرده است. اما از بین چهارده معصوم (علیهم السلام)، چرا سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها)؟

از یک طرف رسول گرامی اسلام و پدر حضرت فاطمه (صلّی الله علیه و آله) به فرموده‌ی قرآن، اسوه‌ی شایسته است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَنْ کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثیرًا:(3) مسلماً برای شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى می‌باشد، براى آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.»

از طرف دیگر، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، بارها و بارها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را پاره‌ی وجود خویش می‌خواند و با تعابیر گوناگون رضایت او را رضایت خود و ناراحتى او را ناراحتى خویش اعلام می‌دارد.

نتیجه‌ای که از این دو مقدمه برداشت می‌شود این است که سرّ این تأکیدات براى آن است که توجه همه‌ی مؤمنان طول تاریخ را به اسوه‌پذیری از ابعاد زندگانى این بانوی گران‌قدر جلب کند.

چرا چنین نباشد، در حالى که وجود فاطمه (سلام الله علیها) از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود او قسمتى از وجود رسول خداست و سیره‌ی او جلوه‌ی دیگرى از سیره‌ی رسول خدا. فاطمه (سلام الله علیها) اسوه‌ی حسنه است در عرصه‌هایی چون دفاع جانانه از ارزش‌های اسلام، جانبازى براى استمرار رسالت، عشق‌بازی در راه بقا و دوام ولایت، جهاد بی‌امان فرهنگى، تقوا و عبادت، مهرورزى و محبت، عفاف و حجاب، تربیت فرزند، تدبیر منزل، تجهیز روحى و روانى مرد براى جهاد و…

و این است رمز و راز آنکه سیره‌ی فاطمی (سلام الله علیها) براى همه‌ی امامان (علیهم السلام)، اسوه، حجت و الگو می‌گردد: «نَحْنُ حُجَهُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ وَ فَاطِمَهُ حُجَّهٌ عَلَیْنَا:(4) ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.» و در جایی دیگر آخرین حجت الهی فاطمه (سلام الله علیها) را اسوه‌ی خویش معرفى می‌فرماید: «وَ فِى اِبْنَةِ رَسُولِ اللهِ لِىَ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ:(5) همانا در دختر رسول خدا براى من، الگویى شایسته وجود دارد.» و در یک کلام، اسوه‌پذیری از فاطمه (سلام الله علیها) همان امتثال فرمان خدا در اسوه‌پذیری از رسول خداست.

در انتهای مبحث و تنها به‌عنوان نمونه، به دو الگوی سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) می‌پردازیم:

 

الف) احساس مسئولیت فاطمی (سلام الله علیها)

یک مسلمان واقعى هیچ‌گاه به خود اجازه نمی‌دهد که از زیر بار مسئولیت شانه خالى کند؛ چراکه قرآن (این دستورالعمل نهایی عالم خلقت) در سرتاسر آیاتش انسان را موجودى مختار و مسئول معرفى می‌کند:

«إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ و الْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئولًا:(6) گوش و چشم و دل، همگى مورد بازخواستند.»

«وَ أَنَّ لَیْس لِلإِنسانِ إلَّا مَا سَعَى وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى:(7) و براى انسان بهره‌اى جز سعى و کوشش او نیست و تلاش او به‌زودى دیده می‌شود، سپس به او جزاى وافى داده خواهد شد.»

نتیجه اینکه یکى از مهم‌ترین مسائل در عرصه‌ی تربیت و تزکیه، ایجاد و پرورش روحیه‌ی مسئولیت‌پذیری است.

زندگى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از آغاز تا انجام، با زیباترین جلوه‌های مسئولیت‌پذیری عجین است. این بانو به گواهى تاریخ، از دوران طفولیت تا آخرین لحظه‌ی حیات پیامبر، در حساس‌ترین موقعیت‌ها، بزرگ‌ترین پشتوانه‌ی روحى پیامبر بود و در سخت‌ترین شرایط بحرانى، به یارى پدر می‌شتافت و بار سنگین غصه‌ها را از دوش او برمی‌داشت.

اکنون به بیانى زیبا و جامع از مقام معظم رهبری در همین باب دل می‌سپاریم:

«شما که در دوره‌ی پیشرفت علمى و صنعتى و فناورى و دنیاى بزرگ و تمدن مادى و این همه پدیده‌هاى جدید زندگى مى‌کنید، از الگوى خودتان در مثلاً هزاروچهارصد سال پیش توقع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونى شما را داشته باشد تا از آن بهره بگیرید. مثلاً فرض کنید مى‌خواهید ببینید چگونه دانشگاه مى‌رفته است؟! یا وقتى که مثلاً در مسائل سیاست جهانى فکر مى‌کرده، چگونه فکر مى‌کرده است؟! این‌ها که نیست.

یک خصوصیات اصلى در شخصیت هر انسانى هست؛ آن‌ها را بایستى مشخّص کنید و الگو را در آن‌ها جست‌وجو نمایید. مثلاً فرض بفرمایید در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پیرامونى، انسان چگونه باید برخورد کند؟ حالا حوادث پیرامونى، یک وقت مربوط به دوره‌اى است که مترو هست و قطار هست و جت هست و رایانه هست؛ یک وقت مربوط به دوره‌اى است که نه، این چیزها نیست، اما حوادث پیرامونى بالاخره چیزى است که انسان را همیشه احاطه مى‌کند.

انسان دو گونه مى‌تواند با این قضیه برخورد کند: یکى مسئولانه، یکى بى‌تفاوت. مسئولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحیه‌اى، با چه نوع نگرشى به آینده. آدم باید این خطوط اصلى را در آن شخصى که فکر مى‌کند الگوى او مى‌تواند باشد، جست‌وجو کند و از آن‌ها پیروى نماید. مثلاً حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سنین شش هفت سالگى بودند که قضیه‌ی شعب ابى‌طالب پیش آمد. شعب ابى‌طالب دوران بسیار سختى در تاریخ صدر اسلام است؛ یعنى دعوت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) شروع شده بود، دعوت را علنى کرده بود، به‌تدریج مردم مکه (به‌خصوص جوانان، به‌خصوص برده‌ها) به حضرت مى‌گرویدند و بزرگان طاغوت (مثل همان ابولهب و ابوجهل و دیگران) دیدند که هیچ چاره‌اى ندارند، جز اینکه پیامبر و همه‌ی مجموعه‌ی دوروبرش را از مدینه اخراج کنند. همین کار را هم کردند. تعداد زیادى از این‌ها را که ده‌ها خانوار مى‌شدند و شامل پیامبر و خویشاوندان پیامبر و خود ابى‌طالب (با اینکه ابى‌طالب هم جزء بزرگان بود) و بچه و بزرگ و کوچک مى‌شدند، همه را از مکه بیرون کردند. این‌ها از مکه بیرون رفتند، اما کجا بروند؟ تصادفاً جناب ابى‌طالب، در گوشه‌اى از نزدیکى مکه در شکاف کوهى ملکى داشت؛ اسمش شعب ابى‌طالب بود. گفتند به آنجا برویم. حالا شما فکرش را بکنید! در مکه، روزها هوا گرم و شب‌ها بى‌نهایت سرد بود؛ یعنى وضعیتى غیرقابل تحمل. این‌ها سه سال در این بیابان‌ها زندگى کردند. چقدر گرسنگى کشیدند، چقدر سختى کشیدند، چقدر محنت بردند، خدا مى‌داند. یکى از دوره‌هاى سخت پیامبر، آنجا بود. پیامبر اکرم در این دوران، مسئولیتش فقط مسئولیت رهبرى به معناى اداره‌ی یک جمعیت نبود؛ باید مى‌توانست از کار خودش پیش این‌هایى که دچار محنت شده‌اند، دفاع کند.

البته ایمان‌هاى قوى مى‌ایستند، اما بالأخره همه‌ی سختی‌ها به دوش پیامبر فشار مى‌آورد. در همین اثنا، وقتى که نهایت شدت روحى براى پیامبر بود، جناب ابى‌طالب که پشتیبان پیامبر و امید او محسوب مى‌شد و خدیجه کبرى که او هم بزرگ‌ترین کمک روحى براى پیامبر به‌شمار مى‌رفت، در ظرف یک هفته، از دنیا رفتند! حادثه‌ی خیلى عجیبى است؛ یعنى پیامبر تنهاى تنها شد.

در این شرایط، نقش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را ببینید. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مثل یک مادر، مثل یک مشاور، مثل یک پرستار براى پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) بوده است. آنجا بوده که گفتند فاطمه «امّ ابیها» (مادر پدرش) است. این مربوط به آن وقت است؛ یعنى وقتى که یک دختر شش هفت ساله این‌گونه بوده است. البته در محیط‌هاى عربى و در محیط‌هاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى مى‌کنند. مثلاً به اندازه رشد یک دختر ده، دوازده ساله‌ی امروز. این، احساس مسئولیت است. آیا این نمى‌تواند براى یک جوان الگو باشد که نسبت به مسائل پیرامونى خودش زود احساس مسئولیت و احساس نشاط کند؟ آن سرمایه‌ی عظیم نشاطى را که در وجود اوست، خرج کند، براى اینکه غبار کدورت و غم را از چهره‌ی پدرى که مثلاً حدود پنجاه سال از سنش مى‌گذرد و تقریباً پیرمردى شده است، پاک کند. آیا این نمى‌تواند براى یک جوان الگو باشد؟ این خیلى مهم است.»(8)

 

ب) همسرداری فاطمی (سلام الله علیها)

چراییِ محرومیت زنان از جهاد و شهادت در راه خدا شبهه‌ای بود که در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به گونه‌های مختلفى طرح می‌شد. جمعی از بانوانى که آرزو داشتند تا از ثواب عظیم جهاد بهره‌مند شوند گرد هم آمدند و پس از بحث و گفت‌وگو در این‌ باره، بانویی به نمایندگی از طرف زنان به مسجد رفت و سؤال بانوان را طرح کرد. مضمون سخن این بود که یا رسول‌الله! در حالى که باب جهاد و شهادت به روى ما بسته شده است، چگونه می‌توانیم از ثواب این فضیلت عظما بهره‌مند شویم؟ آیا راه جبرانى براى زنان وجود دارد؟!

پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «جَهادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ:(9) جهاد زن، همسردارى نیکوى اوست.» یعنی درست است که جهاد بر شما واجب نیست و از راه جنگیدن نمی‌توانید به ثواب جهاد نائل شوید، اما می‌توانید در خانه عملى انجام دهید که شما را در ثواب مجاهدان شریک گرداند و آن عمل، «همسردارى خوب و نیکو» است.

 

اما علت این همه تأکید بر مسئله‌ی «همسردارى» و حکمت برابری «همسردارى» با «جهاد» چیست؟!

زن و مرد به‌عنوان عناصر اصلی تشکیل‌دهنده‌ی یک خانواده به‌طور طبیعی به هم وابسته هستند و موفقیت هر یک از این ‌دو در گرو سلامت روابط خانوادگى است. مرد خانه هنگامى می‌تواند با خاطرى آسوده به فعالیت‌های خود، مانند جهاد در راه خدا، بپردازد که به وجود همسری شایسته و ازخودگذشته در محیط خانواده دلگرم باشد.

اگر سردی بر روابط همسران حاکم باشد، سیر مادى و معنوى زندگى مختل خواهد شد و مرد نمی‌تواند وظایف خود را در عرصه‌ی جامعه به انجام برساند. کلید آرامش، نظم، انضباط و صمیمیت خانواده در دست زنان است و از این رو، آسودگى خاطر و آرامش روحی-روانى مرد نیز در عرصه‌ی فعالیت‌های اجتماعى، وابسته به نوع رفتار و منش زن در خانه خواهد بود.

بیراه نیست اگر ادعا کنیم که مردان در حداقل نیمى از موفقیت‌های مادى و معنوى، وامدار همسرانشان هستند. این بانوان هستند که می‌توانند با درایت، کیاست، گذشت و رفتار شایسته‌ی خویش، کانون خانواده را به بهشتى از شور، نشاط، صمیمیت و صفا مبدل سازند و از این رهگذر، زمینه‌ی موفقیت و پیشرفت زندگى مشترکشان را در همه‌ی عرصه‌های مادى، معنوى، فردى و اجتماعى فراهم آورند.

در پایان، تحلیلى از شوهردارى حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در کلام مقام معظم رهبری با هم مرور می‌کنیم:

«نمونه‌ی بعد، مسئله‌ی همسردارى و شوهردارى است. یک وقت انسان فکر مى‌کند که شوهردارى یعنى انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تروتمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمی‌ها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهردارى که فقط این نیست. شما ببینید شوهردارى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چگونه بود. در طول ده سالى که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگ‌هاى کوچک و بزرگى ذکر کرده‌اند (حدود شصت جنگ) که در اغلب آن‌ها هم امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده است. حالا شما ببینید، او خانمى است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ مى‌ماند (این‌قدر جبهه وابسته به اوست)، از لحاظ زندگى هم وضع روبه‌راهى ندارند؛ همان چیزهایى که شنیده‌ایم: وَ یُطعِمُونَ الطعَامَ عَلی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً * إِنمَا نُطعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَ لا شکُوراً(10) یعنى حقیقتاً زندگى فقیرانه‌ی محض داشتند، در حالى که دختر رهبرى هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسئولیت هم مى‌کند.

ببینید انسان چقدر روحیه‌ی قوى مى‌خواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه‌ی اهل‌وعیال و گرفتاری‌هاى زندگى خالى کند، به او دلگرمى دهد، بچه‌ها را به آن خوبى که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) امام بودند و طینت امامت داشتند، زینب (سلام الله علیها) که امام نبود. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدت زیادى زنده نماند.

این‌طور خانه‌دارى، این‌طور شوهردارى و این‌طور کدبانویى کرد و این‌طور محور زندگى فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفت. آیا این‌ها نمى‌تواند براى یک دختر جوان، یک خانم خانه‌دار یا مُشرف به خانه‌دارى الگو باشد؟ این‌ها خیلى مهم است.»(11)

 

کلام آخر

آنچه گفته شد، تنها دو نمونه از جلوه‌های بی‌شمار سبک زندگی فاطمی (سلام الله علیها) بود. امید آنکه این گفته‌ها شروعی باشد در مسیر استنباط «سبک زندگی اسلامی» از دل زندگانی اسوه‌های چهارده‌گانه‌ی این دین خاتم.

 

پی‌نوشت‌ها:

 (1) سوره‌ی فاطر، آیه‌ی 15.

(2) مقاله‌ی «چیستی سبک زندگی»، از سعید مهدوی کنی.

(3) سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 21.

(4) عوالم العلوم، ج 11، ص 5.

(5) فى توقیع مولانا صاحب الزمان الذى خرج فیمن ارتاب فیه صلوات الله علیه: …وَ فِى اِبْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ لِىَ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ… (بحارالانوار، ج 53، ص 178، باب 31، روایت 9)

(6) سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 36.

(7) سوره‌ی نجم، آیه‌ی 38 تا 41.

(8) بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان به مناسبت هفته‌ی جوان‌، 7 اردیبهشت 77، با اندکی تلخیص.

(9) تحف العقول، ص 60 و مکارم الاخلاق، ص 215.

(10) سوره‌ی انسان، آیه‌ی 8 و 9.

(11) بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان به مناسبت هفته‌ی جوان‌، 7 اردیبهشت 77.

منبع: برهان

 نظر دهید »

حضرت فاطمه (س) در انديشه امام خمينى (ره)

30 فروردین 1396 توسط یا ابا صالح

حضرت فاطمه (س) در انديشه امام خمينى (ره)

 
اين نوشتار سزاوار مى‌‏بيند، نظرى به ديدگاه امام خمينى (رحمت الله علیه) درباره شخصيت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشته باشد، گذشته از آنكه حضرت امام (رحمت الله علیه) از فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و در مكتب او پرورش يافته و عمر شريف خويش را در راه اهداف والاى اسلام و اهل بيت (علیهم السلام) سپرى فرموده است، همزمانى ميلاد امام خمينى (رحمت الله علیه) (بيستم جمادى‏ الثانى سال 1320 ه.ق) و ميلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر اين مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام (رحمت الله علیه) در برخى از پيام‌ها و سخنراني‌هاى خود به ترسيم و توصيف شخصيت جاودانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پرداخته‌‏اند، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه آنچه بيان كرده‏‌اند تنها اشاره به بخشى از فضايل بى‌‏پايان و وصف‏ ناشدنى زهراى مرضيه (سلام الله علیها) است، نه تبيين همه آن، كه اصولا از قدرت بشر خارج است، و به كلام امام (رحمت الله علیه) نيز در اين باره خواهيم پرداخت.

اينک سخنان حضرت امام (رحمت الله علیه) را تحت عناوينى چند به شما خواننده گرامى تقديم مى‌‏داريم:

 

1 - حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مايه افتخار

در دنيايى كه در آن زندگى مى‏‌كنيم، از گذشته تا حال، انسان‌ها بر حسب ديدگاه خود از جهان و انسان و زندگى، به اشياء يا اشخاصى افتخار مى‏‌كرده‌‏اند و آنها را مايه فخر و مباهات خود دانسته‌‏اند، اما حضرت امام (رحمت الله علیه)، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) را مايه افتخار مى‌‏دانند، ببينيم چه كسانى به زهراى مرضيه (سلام الله علیها) افتخار مى‏‌كنند.

 

الف) افتخار جهان هستى

امام (رحمت الله علیه):

روز پر افتخار ولادت زنى [است] كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است. (1)

زنى كه عالم به او افتخار دارد. (2)

 

ب) افتخار خاندان وحى

امام(رحمت الله علیه):

زنى كه افتخار خاندان وحى، و چون خورشيدى بر تارک اسلام مى‌‏درخشد. (3)

تاريخ اسلام گواه احترامات بى ‏حد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به اين مولود شريف است. (4)

 

ج) افتخار پيروان او

امام(رحمت الله علیه):

براى زن‏ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار داده‏‌اند، افتخار است و مسؤوليت. (5)

 

2 - حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تجلى كمال انسان

امام (رحمت الله علیه):

تمام هويت انسانى در او جلوه‏‌گر است. (6)

تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يک انسان متصور است در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه كرده و بوده است. (7)

يك انسان به تمام معنى انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان،… تمام حيثيت زن، تمام شخصيت زن فردا [روز ميلاد] موجود شد. (8)

تمام هويت‏‌هاى كمالى كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در اين زن است. (9)

نكته: حضرت امام (رحمت الله علیه) در بيان اين كه چرا در آيه (انا انزلناه) به شكل جمع ذكر شده است فرموده‏‌اند: بدان كه نكته آن تفخيم مقام حق تعالى به مبدئيت تنزيل اين كتاب شريف است… به عبارت ديگر اين صحيفه نورانيه [قرآن كريم] صورت اسم اعظم است چنانچه انسان كامل نيز صورت اسم اعظم است، بلكه حقيقت اين دو در حضرت غيب يكى است و در عالم تفرقه از هم به حسب صورت متفرق [هستند]. (10)

نتيجه: با توجه به اين كه حضرت امام (رحمت الله علیه)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را انسان كامل معرفى نموده‏‌اند و از سويى انسان كامل را صورت اسم اعظم مى‏‌دانند، نتيجه مى‏‌گيريم كه:

“حضرت زهرا (سلام الله علیها) صورت اسم اعظم الهى است‏ “.

 

3 - مقامات معنوى حضرت زهرا (سلام الله علیها)

الف) نور او قبل از خلقت ‏بشر آفريده شده است. (11)

امام (رحمت الله علیه):

اصولا رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه (عليهم ‏السلام) طبق رواياتى كه داريم قبل از اين عالم انوارى بوده‏‌اند در ظل عرش… و مقاماتى دارند الى ماشاءالله… چنان كه به حسب روايات اين مقامات معنوى براى حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم هست. (12)

 

ب) موجودى ملكوتى و جبروتى

امام (رحمت الله علیه):

او [حضرت فاطمه زهرا] موجود ملكوتى است كه در عالم انسان ظاهر شده است، بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يک زن ظاهر شده است. (13)

معنويات، جلوه‏‌هاى ملكوتى، جلوه‏‌هاى الهى، جلوه‏‌هاى جبروتى، جلوه‏‌هاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود [حضرت فاطمه زهرا] است. (14)

 

ج) مجمع اوصاف انبياء(علیهم السلام)

امام (رحمت الله علیه):

فردا [روز ولادت فاطمه زهرا] همچو زنى متولد مى‏‌شود كه تمام خاصه‏‌هاى انبياء در اوست. (15)

 

د) حقيقت ليلة القدر

امام (رحمت الله علیه):

دلالت‏ بر آنچه احتمال داديم از حقيقت ليلة‏القدر مى‏‌كند حديث ‏شريف طولانى كه در تفسير برهان از كافى شريف نقل فرموده و در آن حديث است كه نصرانى گفت ‏به حضرت موسى بن‏ جعفر (علیهما السلام) كه تفسير باطن (حم، والكتاب المبين، انا انزلناه فى ليلة مباركة، انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم) چيست؟ فرمود:

اما “حم‏ ” محمد (صلى الله عليه و آله) و اما “كتاب مبين‏ ” اميرالمؤمنين (‏علیه السلام) است و اما ليلة، فاطمه (سلام الله علیها) است. (16)

و در روايتى ليالى عشر به ائمه طاهرين از حسن تا حسن تفسير شده است و اين يكى از مراتب ليلة القدر است كه حضرت موسى بن‏ جعفر (علیهما السلام) ذكر فرموده و شهادت داده بر آن كه ليلة‏القدر تمام دوره محمديه است روايتى كه در تفسير برهان از حضرت باقر (علیه السلام) نقل مى‏‌كند و اين روايت چون روايت ‏شريفى است و به معارف چندى اشاره فرموده و از اسرار مهمه كشف فرموده ما تيمنا عين آن حديث را نقل مى‌‏كنيم:

قال (رحمت الله علیه) و عن الشيخ ابى جعفر الطوسى عن رجاله عن عبدالله بن‏ عجلان السكونى قال سمعت اباجعفر(علیه السلام) يقول:

بيت على و فاطمة حجرة رسول الله (صلّی الله علیه و آله) و سقف بيتهم عرش رب العالمين و فى قعر بيوتهم فرجة مكشوطة الى العرش معراج الوحى والملائكة تنزل عليهم بالوحى صباحا و مسائا و كل ساعة و طرفة عين، و الملائكة لا تنقطع فوجهم، فوج ينزل و فوج يصعد و ان الله تبارك و تعالى كشف لابراهيم (علیه السلام) عن السموات حتى ابصر العرش و زاد فى قوة ناظره، و ان الله زاد فى قوة ناظر محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين (علیهم السلام) و كانوا يبصرون العرش و لايجدون لبيوتهم سقفا غير العرش، فبيوتهم مسقفة بعرش الرحمن و معارج الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر سلام، قال قلت: من كل امر سلام؟

قال: بكل امر

فقلت: هذا التنزيل؟

قال: نعم *

و تدبر در اين حديث‏ شريف، ابوابى از معرفت ‏به روى اهلش باز كند و شمه‌‏اى از حقيقت ولايت و باطن ليلة القدر به آن مكشوف شود. (17)

 

ه) تسبيحات فاطمه زهرا بهترين تعقيبات نماز

امام (رحمت الله علیه):

و از جمله تعقيبات شريفه، تسبيحات صديقه طاهره (سلام الله علیها) است كه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، آن را به فاطمه (سلام الله علیها) عطا فرمود. از حضرت صادق(علیه السلام) مرويست كه اين تسبيحات در هر روز، در تعقيبات هر نمازى پيش من محبوب‌‏تر است از هزار ركعت نماز در هر روز. (18)

 

و) مراوده با جبرئيل، بالاترين فضيلت زهرا(سلام الله علیها)

امام (رحمت الله علیه):

من راجع به حضرت صديقه (سلام الله علیها) خودم را قاصر مى‌‏دانم ذكرى بكنم، فقط اكتفا مى‏‌كنم به يک روايت كه در كافى شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق (علیه السلام) مى‌‏فرمايد:

فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند و حزن و شدت برايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مى‌‏آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مى‏‌كرد و مسائلى از آينده نقل مى‏‌كرد.

ظاهر روايت اين است كه در اين 75 روز مراوده‌‏اى بوده است‏ يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام در باره كسى اين طور وارد شده باشد. … مساله آمدن جبرئيل براى كسى يك مساله ساده نيست، خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى مى‌‏آيد و امكان دارد بيايد، اين يک تناسب لازم است ‏بين روح آن كسى كه جبرئيل مى‌‏خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است، چه ما قائل بشويم به اين كه قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطه روح اعظم خود اين ولى است ‏يا پيغمبر است، او تنزيل مى‏‌دهد او را و وارد مى‏‌كند تا مرتبه پايين، يا بگوييم كه خير، حق تعالى او را مامور مى‏‌كند كه برو و اين مسايل را بگو… تا تناسب ما بين روح اين كسى كه جبرئيل مى‏‌آيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا، و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عيسى و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است… در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده‌‏اند، با اين كه آنها هم فضايل بزرگى است، اين فضيلت را من بالاتر از همه مى‌‏دانم،… و اين از فضايلى است كه مختصات حضرت صديقه (سلام الله علیها) است. (19)

 

ز) صحيفه فاطميه

نتيجه رفت و آمدهاى بسيار جبرئيل و گفتگوى با فاطمه زهرا، جمع مطالبى در مجموعه‌‏اى شد كه صحيفه فاطميه خوانده مى‌‏شد.

حضرت امام(رحمت الله علیه):

ما مفتخريم كه ادعيه حيات‌‏بخش كه او را قرآن صاعد مى‏‌خوانند از ائمه معصومين ما است، مناجات شعبانيه امامان و دعاى عرفات حسين بن ‏على (عليهما السلام)، و صحيفه سجاديه اين زبور آل محمد و صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است، از ما است. (20)

در ظرف 75 روز جبرئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه‏‌اى كه واقع مى‌‏شده است، مسائل را ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است، كاتب وحى بوده است‏ح ضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است - و البته وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم - كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز بوده است. (21)

و شايد يكى از مسائلى كه گفته است راجع به مسائلى است كه در عهد ذريه بلند پايه او حضرت صاحب (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است، براى او ذكر كرده است، كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمى‏‌دانيم، ممكن است. (22)

 

4 - پرورش يافتگان مكتب حضرت زهرا (سلام الله علیها)

امام (رحمت الله علیه):

مكتبى كه مى‌‏رفت‏ با كجروي‌هاى تفاله جاهليت و برنامه‏‌هاى حساب شده احياى ملى‏‌گرايى و عروبت‏ با شعار “لا خبر جاء و لا وحى نزل‏ ” محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامى يک رژيم شاهنشاهى بسازد و اسلام و وحى را به انزوا كشاند كه ناگهان شخصيت عظيمى كه از عصاره وحى الهى تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفى و سيد اولياء على مرتضى تربيت در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكارى بى ‏نظير و نهضت الهى خود واقعه بزرگى را به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد. (23)

اين خانه كوچك فاطمه (سلام الله علیها) و اين افرادى كه در آن خانه تربيت‏ شدند كه به حسب عدد، چهارپنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمت‌هايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است. (24)

زنى كه در حجره‌‏اى كوچك و خانه‌‏اى محقر، انسان‌هايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاک و از عالم ملک تا آن سوى ملكوت اعلى مى‏‌درخشيد، صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقرى كه جلوه‏‌گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است. (25)

در ناحيه معنويات آن قدر در مرتبه بالا بودند كه دست ملكوتى‏‌ها هم به آن نمى‌‏رسيد و در جنبه‌‏هاى تربيتى آن قدر بوده است كه هر چه انسان مى‌‏بينند بركات در بلاد مسلمين هست و خصوصا در مثل بلاد ماها، اينها از بركت آنهاست. (26)

زنى كه دخترش در مقابل حكومت‌هاى جبار ايستاد و آن خطبه را خواند. (27)

 

5 - لزوم تشكيل حكومت اسلامى

حضرت امام (رحمت الله علیه):

ما براى اين كه وحدت امت اسلام را تأمين كنيم، براى اين كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت‌هاى دست‌‏نشانده آنها خارج و آزاد كنيم راهى نداريم جز اين كه تشكيل حكومت ‏بدهيم … چنان كه حضرت زهرا سلام الله عليها در خطبه خود مى‌‏فرمايد كه امامت ‏براى حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به اتحاد است. (28)

 

6 - حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوى زندگى

امام (رحمت الله علیه):

الگو حضرت زهرا است، الگو پيغمبر اسلام است. (29)

ما بايد تبعيت كنيم و زندگى خود را براى آنها قرار دهيم. (30)

ما بايد سرمشق از اين خاندان بگيريم، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما، از مردانشان، بلكه همه، از همه آنها، آنها زندگى خودشان را وقف كردند از براى طرفدارى مظلومين و احياى سنت الهى. (31)

اين خاندان … براى ملت‏ها و مستضعفين قيام كردند در مقابل كسانى كه مى‌‏خواستند مستضعفين را از بين ببرند. (32)

خطبه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در مقابل حكومت و قيام اميرالمؤمنين و صبر اميرالمؤمنين و … و فداكارى دو فرزند عزيزش … اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند … ما هم الگوى آنها را، تبعيت از آنها را مى‏‌پذيريم. (33)

همه بايد به او (حضرت زهرا سلام الله عليها) اقتدا كنيم و همه بايد دستورمان از اسلام را به وسيله او و فرزندان او بگيريم و همان طورى كه او بوده است، ‏باشيد. (34)

 

7 - ميلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تا توجه به آنچه تا به حال بيان شد به اين نتيجه مى‌‏رسيم كه الگويى براى زنان مسلمان مناسب‌‏تر و ارزشمندتر از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نمى‌‏توان پيدا كرد و بنابراين روز ولادت آن حضرت، بهترين انتخاب به عنوان روز زن خواهد بود.

حضرت امام (رحمت الله علیه):

اگر روزى بايد روز زن باشد، چه روزى والاتر و افتخارآميزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است. (35)

روز ولادت سرتاسر سعادت صديقه طاهره كه والاترين روز براى انتخاب روز زن است، به ملت ‏شريف ايران، خصوصا زنان محترم تبريک و تهنيت عرض مى‏‌كنم. (36)

مبارک باد بر ملت عظيم‌‏الشان ايران به ويژه زنان بزرگوار، روز مبارک زن، روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زيربناى فضيلت‌هاى انسانى و ارزش‌هاى والاى خليفة الله در جهان است. (37)

براى زنها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار داده‌اند، افتخار است و مسؤوليت. (38)

 

8 - حكم اهانت‏ به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

روز شنبه 8 بهمن‏1367، از صدا و سيماى جمهورى اسلامى، مصاحبه‌‏اى با برخى خانم‌ها پيرامون زن و الگوى زنان پخش شد از آن جمله، يكى از خانم‌ها در باره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مطلبى قريب به اين مضمون گفت كه “فاطمه زهرا تعلق به چهارده قرن قبل داشته‌‏اند و ما زنان امروز بايد طبق زمان خود زندگى كنيم‏ ” روز بعد حضرت امام (رحمت الله علیه) در باره پخش اين گونه مصاحبه‌‏ها در نامه‌‏اى به مدير عامل وقت صدا و سيما، چنين مرقوم داشتند:

با كمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد، فردى كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مى‌‏گردد و دست‏‌اندكاران آن تعزير خواهند شد، در صورتى كه ثابت‏ شود قصد توهين در كار بوده است‏ بلاشک فرد توهين‏ كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين‏ گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولين بالاى صدا و سيما خواهد شد، البته در تمامى زمينه‌‏ها قوه قضاييه اقدام مى‌‏نمايد. ” (39)

 

9- ناتوانى از درک و ترسيم شخصيت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

امام (رحمت الله علیه):

فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زنى كه افتخار خاندان وحى و چون خورشيدى بر تارک اسلام عزيز مى‌‏درخشد، زنى كه فضايل او همطراز فضايل بى ‏نهايت پيغمبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بود، زنى كه هر كس با هر بينش در باره او گفتارى دارد و از عهده ستايش او برنيامده، كه احاديثى كه از خاندان وحى رسيده به اندازه فهم مستمعان بوده و دريا را در كوزه‌‏اى نتوان گنجاند و ديگران هر چه گفته‏‌اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او، پس اولى آن كه از اين وادى شگفت درگذريم! (40)

 

پي‌نوشت‌ها:

1 - صحيفه نور، ج‏16، ص 125، چاپ وزارت ارشاد اسلامى.

2- همان، ج‏6، ص‏187.

3- همان، ج 12، ص 72.

4- همان، ج 14، ص 201.

5- همان، ج‏19، ص 278.

6- همان، ج‏6، ص 194.

7- همان، ج‏6، ص 185.

8 و 9 - همان.

10 - آداب الصلوة، ص‏347 چاپ آستان مقدس رضوى. براى اطلاع از مطالبى در باره اسم اعظم به تفسير دعاى سحر امام خمينى، ص‏123 تا 158، انتشارات نهضت زنان مراجعه شود.

11- به گفتار علامه امينى در باره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، ص‏39 و107 مراجعه شود.

12- ولايت فقيه، ص 58، انتشارات آزادى قم.

13و14 - صحيفه نور، ج‏6، ص 185.

15- همان.

16- آداب الصلوة، ص‏356.

* حضرت باقر(علیه السلام) مى‌‏فرمود: خانه على و فاطمه حجره رسول الله است و سقف خانه‌‏شان عرش رب ‏العالمين است و در عمق خانه‌‏هاشان شكافى است، رو باز تا عرش كه معراج وحى است و فرشتگان هر صبح و شام و هر ساعت و هر چشم به هم زدن بر آنان با وحى فرود مى‏‌آيند و دسته‏‌هاى فرشتگان از هم گسيخته نمى‏‌شود، دسته‌‏اى فرود مى‏‌آيند و دسته‌‏اى بالا مى‏‌روند. و همانا خداى تبارک و تعالى براى ابراهيم (علیه السلام) از آسمانها پرده برداشت تا آن كه عرش را ديد و خداوند نور ديده او را نيرو بخشيد و همانا خداوند به نور ديده محمد و على و فاطمه و حسن و حسين نيرو بخشيد، آنان عرش را مى‏‌ديدند و سقفى براى خانه خودشان به جز عرش نمى‏‌يافتند، پس سقف خانه‌‏هاى آنان عرش رحمان است و معراج‌‏هاى ملائكه و روح در اين خانه‌‏ها است و با اذن پروردگارشان از هر امرى سلامت است، راوى گويد: گفتم: از هر امرى سلامت است؟ حضرت فرمود: به هر امرى. گفتم: اين چنين نازل شده؟ حضرت فرمود: آرى.

17- همان، آداب‏ الصلاة، پاورقى، ص‏357.

18- همان، ص 408.

19- صحيفه نور، ج‏19، ص 278.

20- همان، ج 21، ص 171 از وصيت نامه سياسى - الهى امام (رحمت الله علیه)

21 و 22 - همان، ج‏19، ص 278.

23- همان، ج 12، 181.

24- همان، ج‏16، ص‏167.

25- همان، ص 125.

26- همان، ج‏17، ص‏216.

27- همان، ج‏6، ص‏187.

28- ولايت فقيه، ص‏36.

29- صحيفه نور، ج‏7، ص‏17.

30 و 31 و 32 - همان، ج 5، ص‏283.

33- همان، ج‏16، ص‏67.

34- همان، ج‏19، ص 120.

35- همان، ج 12، ص 72.

36- همان، ج 14، ص 201.

37- همان، ج‏16، ص 125.

38- همان، ج‏19، ص 278.

39- همان، ج 21، ص‏76.

40- همان، ج 12، ص 72.

و پيام‌ها و سخنراني‌ها، ج 1، ص 68.

منبع: ماهنامه كوثر، شماره 8 (تنظیم و ویرایش : پایگاه راه برتر)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدیریت زندگی با سبک زندگی فاطمی

ویژه شرکت در در مسابقه وبلاگ نویسی "کوثر آفرینش" سبک زندگی یعنی انتخاب روش و شیوه ی صحیح برای زندگی که ضمن تامین خواسته های معنوی و مادی انسان، در نهایت زمینه های رضایت و خشنودی خداوند متعال را نیز فراهم آورد؛ و این مهم جز با انتخاب الگویی جامع و حامل فضایل و ارزش ها در زندگی تحقق نخواهد پذیرفت. این الگوی متعالی در تاریخ پرشکوه اسلام موجود است، الگویی که به راستی راهبر و راهگشا بوده و همواره انسان را به سوی معیارها و ساختارهای وجودی خویش فرا می خواند. آن الگوی راستین و متعالی نمونه ای غیر از زندگانی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها نیست؛

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • مرکز آموزش های غیر حضوری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس